خانه
بایگانی
تماس با من


دوسشون دارم
کلام خدا
دیوان حافظ
دکترشریعتی
صمد بهرنگی


LOGO

حرفهای تنهایی من



حرفهای تنهايی من

هنر و ادبیات
مثنوی های مولوی
موسیقی آذری
شعرای معاصر
استاد فرشچیان


خانه دوست کجاست

خبرچین
درویش
آشفته بازار
کلبه صداقت
دنیای دخترک
لینکستان
سرزمین غم


آخرین نوشته ها




وبلاگها و سایتهای ایرانی

ليست وبلاگهای به روز شده

Goftegoo top 50


تعداد بازدید کننده

پشتیبان شبکه




 


Friday, March 11, 2005


1- الان قبل از اینکه پست جدید بنویسم داشتم مطالب قبلی را می خوندم از همه جالبتر تاریخ پست قبلیم بود یعنی واقعا یک ماه شد انقدر سرم شلوغه که بعضی وقتا اصلا یادم میره یک نیمچه وبلاگی هم داریم البته تو این یک ماه بعضی وقتا یادش بودما اما یا تنبلی یا بی حوصلگی یا بی حالی اجازه نمی داد چیزی بنویسم میبینی چقدر وبلاگم دوست دارم مثل بچه ام دوسش دارم ؟!
2-باز داشتم این نیمچه بلاگ چک می کردم که دیدم همه نظراتی که تو این یک سال و چند ماه پیش دوستان داده بودند پاک شده عجیب خورد تو پرم نمیدونم سرور چرا این کارو کرده شاید حجم کامنت دونی پر شده شاید هم تاریخ مصرفش تموم شده اولی که فکر نکنم باشه چون متوسط کامنت های بلاگ من بیشتر از سه یا چهار تا نبود (علتش هم واضحه قضیه همون خاله بازی ما ایرانیاس نظر بزار بیان برات نظر بزارن) به هر حال به بعضی از اون کامنتها خیلی علاقه داشتم خیلی حیف شد از این به بعد باید همه را یک جایی ذخیره کنم ....راستی کسی راهی بلده که این کامنتها را برگردونم ؟کسی بلد نیست ؟ممنون..... چیه خنده داشت!
3-راستی یک ماه پیش آموزشی تموم شد الان که بعد از یک ماه به عقب برمیگردم میبینم که با همه سختیها فضای صمیمی و دوست داشتنی بود سختی داشت خنده داشت گریه داشت دودره بازی بچه های تهران و بعضی از بچه های اصفهان بچه های ساده بعضی از شهرها که نمی دونستی چرا اینقدر دوسشون داری فقط می خواستی باهاشون صحبت کنی ولذت ببری احمد بچه بروجن با اون چهره سبزه و موهای بلند صورتش که وقتی بچه ها به شوخی میگفتند احمد هیچکس به تو زن نمیده از حجب و حیای زیاد سرشو پایین مینداخت همون وقت بود که من وارد شدم و گفتم احمد جان ناراحت نشو خودم زنت میشم بیچاره نمیدوست بخنده یا خجالت بکشه رنگ صورتش عوض میشد و لباش به صورت غنچه در می اومد همیشه جای من تو صف غذا بود واقعا پسر دوست داشتنی بود هم رشته هم بودیم امیدوارم هر جا هست موفق باشه و خانومش فراموش نکنه... یکی دیگه هم بود به اسم بابک که بچه نورآباد ممسنی بود این یکی حق کشفش با خودمه هر وقت میدیدمش یک ساندیس دستش بود و داشت نوش جان می کرد انقدر خنده های این پسر زیبا بود که باور کردنی نبود ... نکته جالب اینجا بود که اکثر بچه های تهران شاید همشون با بعضی از بچه های شهرستانا رفیق شده بودند علتش هم معلومه دیگه واقعا آدم بخنده یا ..... به هر حال دوران آموزشی با همه خاطراتش تموم شد خوب یا بد سخت یا راحت تموم شد یاد حرف یک بنده خدایی افتادم که می گفت:
زندگی دو نیمه دارد نیمه اول در انتظار نیمه دوم ونیمه دوم در حسرت نیمه اول
واقعا همینه
4- راستی محل خدمت جدیدم هم مشخص شد خوبیش اینه که تهرانه و تا خونمون زیاد راهی نیست .. هر روز از ساعت 7 صبح تا دو بعد از ظهر اونجام بعد از ظهرها هم در شرکت سابق تا نزدیکای 9 شب کار میکنم ....
5-هفته ای که گذشت تهران نبودم برای انجام یک ماموریت کاری با چند تا از بچه ها رفته بودیم مشهد این دومین باری بود که امسال عازم مشهد بودم سفر قبلی بیشتر خوش گذشت هیچوقت اون زیارت تابستانو یادم نمیره هیچوقت..... واقعا از ته دل میگم نه از روی احساس یا اینکه جو گیر شم حرم امام رضا خیلی باصفا و دوست داشتنیه خیلی..... آقا خیلی ارادت داریم مخلصیم دربست تو راهی هم سفر نمیکنیم فقط خواستیم بگیم که گفته باشیم
6- اصلا فکر نمیکردم اینقدر بهش وابسته بشم از پارسال شروع شد و حالا بعد از یک سال تقریبا تنها همدم من شده باید ترکش کنم اما نمیدونم چرا نمیتونم دیگه تقریبا هر روز با هم هستیم می دونم غیر از ضرر و دردسر هیچی برام نداره باید ترکش کنم اگه الان نتونم دیگه هیچوقت نمی تونم میدونم بایدیواش یواش بذارمش کنار اما الان نمی نمیتونم همیشه می گم این دفعه آخره اما هیچوقت آخری نبود اما این دیگه آخریشه.... سیگار داری؟
7- ایران وطنز تلخ انتخابات بیا یک بار با هم مرور کنیم
قسمت اول سال 1358
بازیگران به ترتیب ایفای نقش
1- ابوالحسن بنی صدر تقریبا سوپر استار بدون هیچ مزاحمتی از سوی تماشاگران انتخاب شد مردم یک صدا فریاد می زدند بنی صدر صد در صد دو سال بعد باز همان مردم فریاد زدند بنی صدر بنی صدر سوراخ موش هزار دلار
2-احمد مدنی در پایان علاوه بر شکست از کشور گریخت
3- صادق قطب زاده اعدام پایان کار او بود وی زمانی مسئول سازمان صدا و سیما بود
4- کاظم سامی در نقش وزیر بهداری که در سال 1367 به طرز مشکوکی کشته شد
5- داریوش فروهر در نقش وزیر کار که سرنوشتی چون سامی داشت البته با 10 سال تاخیر
6- جلال الدین فارسی از سوی رقبا به افغانی بودن متهم شد و کناره گیری کرد
قسمت دوم سال 1360
1- محمد علی رجایی با اکثریت آرا به پیروزی رسید اما در فاصله سه ماه بعد از انتخابات به شهادت رسید بدون شک وی محبوبترین رییس جمهور تاریخ ایران می باشد روحش شاد
از دیگر بازیگران این قسمت پرورش و عسگراولادی از موتلفه اسلامی و شیبانی از حزب جمهوری اسلامی بودند دکتر شیبانی هم اکنون عضو شورای شهر تهران می باشد
قسمت سوم و چهارم 1360 و 1364
در دوره سوم و چهارم آیت الله خامنه ای با اکثریت آرا به رییس جمهوری انتخاب شدند
قسمت پنجم 1368
1- هاشمی رفسنجانی وی که قبل از این ریاست مجلس را بر عهده داشت تقریبا بدون مزاحمتی به ریاست جمهوری انتخاب شد تنها رقیب جدی وی دکتر شیبانی بود که برای دومین بار ناکام ماند
قسمت ششم 1372
1- هاشمی رفسنجانی برای دومین بار به ریاست جمهوری رسید وی هم اکنون برای بیش از 10 سال رییس مجمع تشخیص میباشد آیا مجمع پایان کار اوست؟
2- احمد توکلی در نقش وزیر سابق کار و جدی ترین رقیب هاشمی در آن دوره.... بسیاری از مردم طرفدار صراحت لهجه وی می باشند دارای دکترای اقتصاد از انگلستان وسردبیر سابق روزنامه های رسالت و فردا ... وی هم اکنون عضواکثریت مجلس می باشد پایان کار وی نیز هنوز مشخص نشده منتظر میمانیم
3- عبدالله جاسبی وی که به رای دانشجویان دانشگاه تحت ریاست خویش و خانواده های آنان امید داشت ره به جایی نبرد در حدود دو دهه ریاست دانشگاه آزاد را بر عهده دارد آیا دانشگاه آزاد خانه اول و آخر اوست
قسمتهای هفتم تا دهم در پستهای بعدی
8- حرف آخر:
به یاد حدود 10 سال پیش که عشقم ترانه های امید بود و ابی
گرید به حالم کوه و در و دشت از این جدایی
مینالد از غم این دل دمادم فردا کجایی
سفر بخیر سفر بخیر مسافر من
گریه نکن گریه نکن به خاطر من
باران میبارد امشب دلم غم دارد امشب
آرام جان خسته ره می سپارد امشب
برام سخته بقیه شعر بنویسم پس پایان....


#FFFFFF

صفحه اصلي :: آرشيو

This page is powered by Blogger. Isn't yours?