|
|
دوسشون دارم LOGO
|
Wednesday, October 01, 2008
ناگهان چه زود دیر می شود
به قول حاجی : همه اش تموم شد خداحافظ دلم روضه وداع می خواد با صدای حاجی تو حیاط مسجد ارگ همه اش تموم شد دلم شنیدن این شعر می خواد دوباره تو همون حیاط با همون صدا تا که چشمم باز شد دیدم که یارم رفته است مهمانی شد به پایان دیدم نگارم رفته است باگل این باغ تازه انس پیدا کرده بودم مست گل بودم که دیدم گلعذارم رفته است خدا هوا خیلی سرده ولی چشمها گرم این قرارمون نبود؟ خدایی بود؟ عید مبارک التماس دعا
Sunday, September 14, 2008
تنها بهانه به روز شدن بعد از مدتها
کاش میشد غیر از سکوت کاری انجام داد اما افسوس همشهری جوان توقیف شد چرا؟ شاید به همان دلیل شرق جامعه نشاط ایران جوان ما شاید مانند هفت نیستان نه برای همان همشهری جوان بودن
Saturday, December 29, 2007
هر شب فرزندي خلق مي كنم فرزندي در سحر گاه فرزندي را سقط ميكنم فرزندي! صبحگاهان سرگيجه اي دارم گفتني در روز مرگي صبح تا شب فراموشم ميشود سردردم فراموشم ميشود فرزندانم فراموشم ميشود خودم آه دود آرام بخش سيگار لايت به يادم بيار اولين كدام بود ؟ آخرين كدام يكي؟ به ياد آر؟ ز شيرين حالي ما ز شيرين بختي ما زشيرين كامي ما ما را به ياد آر! سه شنبه 4/10/86 ساعت 22:30 تهران منزل پدري
Monday, November 26, 2007
از آتش عشق هر كه افروخته نيست
با او سرسوزني دلم دوخته نيست گرسوخته دل نه اي زما دور كه ما آتش به دلي زنيم كو سوخته نيست
Friday, October 12, 2007
تا که چشمم باز شد دیدم که یارم رفته است مهمانی شد به پایان دیدم نگارم رفته است باگل این باغ تازه انس پیدا کرده بودم مست گل بودم که دیدم گلعذارم رفته است
|