خانه
بایگانی
تماس با من


دوسشون دارم
کلام خدا
دیوان حافظ
دکترشریعتی
صمد بهرنگی


LOGO

حرفهای تنهایی من



حرفهای تنهايی من

هنر و ادبیات
مثنوی های مولوی
موسیقی آذری
شعرای معاصر
استاد فرشچیان


خانه دوست کجاست

خبرچین
درویش
آشفته بازار
کلبه صداقت
دنیای دخترک
لینکستان
سرزمین غم


آخرین نوشته ها




وبلاگها و سایتهای ایرانی

ليست وبلاگهای به روز شده

Goftegoo top 50


تعداد بازدید کننده

پشتیبان شبکه




 


Saturday, November 13, 2004


چندروز پیش بود...... داشتم صفحات آگهی روزنامه همشهری را می خوندم که چشمم به چند تا آگهی افتاد چند تا آگهی خیلی ساده که می شد به راحتی از کنارش گذشت اما تا چشمم به مشخصات یکی از اون آگهی دهنده ها افتاد ......یک لحظه به یاد خودم افتاد .....چرا؟.چون بعضی از شرایط اون آگهی دهنده مثل خودم بود ...باسه همین نتونستم خیلی راحت از کنارش بگذرم .....متن آگهی این بود :
اهدای کلیه
جوانی مجرد 23 ساله
گروه خون o+
تلفن : 430.........
من هم 23 ساله بودم با همون گروه خون ....روزنامه رو به همکارم نشون دادم, تعجب کرد و اون هم روزنامه رو به بقیه.......هر کدوم از بچه ها یک عکس العملی نشون دادند* ......بعضیها عصبانی شدند و فحش دادند ....فحش به کی؟(شما بگید!) .....بعضی ها هم اظهار تاسف کردند و لبهاشون گزیدند.....بعضی ها هر دو کار باهم کردند....یک عده دیگه خیلی بی تفاوت ....یک عده هم مثل همیشه ازاین مساله دستاویزی برای خندیدن و لودگی درست کردندو خندیدند ........اما در نهایت همگی به یک حس مشترک رسیدیم حسی که اسمش زیاد مهم نیست من به صورت مودبانه میگم حس کنجکاوی که نتیجه این حس مشترک تماس تماس با صاحب آگهی دهنده بود ابتدا یک خانمی که حدس زدم مادرجوان کلیه فروش بود گوشی را برداشت
سلام خانم
سلام علیکم بفرمایید
درباره آگهی روزنامه اتون مزاحم شدم
زن بدون اینکه جوابم را بده با صدایی که خیلی خسته بود پسرش را صدا کرد :بیا .....
چند لحظه بعد صدای قهرمان داستان ما بگوش رسید :
بفرمایید
می بخشید در باره آگهی اتون مزاحم شدم شما صاحب کلیه اهدایی هستید؟
بله
شرایطتون چیه؟
23 ساله هستم با قد 170 و وزن 64 کاملا سالم گروه خونم هم o+
(البته منظورمن ازاین سئوال شرایط مادی بود ...اگه شما خواستید کلیه بخرید یا بفروشید سوتی من ندید اول شرایط جسمی را کامل بپرسید بعد برید سر اصل مطلب یعنی پول کلیه ای که می خواهید بخرید یا بفروشید!)
شما شرایط مادی اتون چیه؟
من به بالا ترین پیشنهاد می فروشم الان هم بالاترین پیشنهادی که به من شده سه و نیمه اگه مبلغ پیشنهادی شما بیشتره یک قرار ملاقات بذاریم
خیلی ممنون ....فکر می کنم و باهاتون تماس می گیرم....نذاشت خداحافظی کنم و وسط حرفم پرید و گفت:من حداکثر تا سه روز دیگه جواب می دم متوجه منظورم شدید که؟
بله متوجه شدم....خدافظ
خدا فظ
داستان ما و پسرک کلیه فروش با شنیده شدن صدای بوق آزاد از گوشی تلفن به پایان رسید......

*در پست بعدی در باره عکس العمل خودم و یک سری چیزای دیگه خواهم گفت.....


#FFFFFF

صفحه اصلي :: آرشيو

This page is powered by Blogger. Isn't yours?